سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش بدون توفیق بهره نمی دهد . [امام علی علیه السلام]   بازدید امروز: 5  بازدید دیروز: 0   کل بازدیدها: 11293
 
عطر بهشتی
 
موانع شناخت
نویسنده: محمد صادق مالکی(جمعه 87/12/2 ساعت 11:8 صبح)

عَنْ اَنْسِ قالَ: خَطَبَنا رَسُولُ اللهِ(ص) عَلى ناقَتِهِ الْعَضباءُ، فَقالَ: اَیُّهَا النّاسُ، کَاَنَّ المَوْتَ فیها عَلى غَیْرِنا کُتِبَ، وَ کَاَنَّ الْحَقَّ عَلى غَیرِنا وَجَبَ، وَ کَاَنَّ ما نَسْمَعُ مِنْ الاَْمْواتِ سَفْرٌ عَمّا قَلیل الینا راجِعُون، نُبَوِّؤُهُمْ اَجْداثَهُمْ، وَ نَاْکُلُ تُراثَهُمْ، کَاَنّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ.

ترجمه حدیث:

از انس بن مالک روایت شده که حضرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در حالى که سوار شترش - به نام عَضْباء - بود خطاب به آنان فرمود: اى مردم! گویا مرگ فقط براى دیگران نوشته شده (و ما نمى میریم) و حق (و احکام خدا) فقط بر دیگران واجب است! و گویا مردگان مسافرانى هستند که به زودى به سوى ما باز مى گردند و ما فقط آنان را به خاک سپرده ایم و ارثشان را مى خوریم، گویا بعد از ایشان، جاودان هستیم.

شرح حدیث:

پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در این حدیث شریف به بعضى از موانع شناخت اشاره فرموده که براى فهم بهتر این موضوع، به ذکر مقدّمه اى مى پردازیم:

در زندگى ما مسائلى هست که از آن به «موانع شناخت» تعبیر مى کنیم. در قرآن مجید نیز آیات فراوانى در این باره وجود دارد ولى، با کمال تأسف، به سبب عدم انس با قرآن، از آن غافلیم. از جمله موانعى که علماى ما ذکر مى کنند، حبّ ذات (=خود دوستى) است.

حتماً شنیده اید که «حُبُّ الشَّىْءِ یُعْمى وَ یُصِمُّ; دوستى زیاد یک چیز، انسان را کور و کرد مى کند.»این دوستى افراطى باعث مى شود که انسان نتواند حقایق را ببیند و به قول قرآن کریم: «...لَهُمْ اَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها...; چشم دارند، اما با آن نمى بینند و گوش دارند، اما به آن نمى شوند.»

لذا، همه چیز را براى خود مى خواهد و هر زشتى و بدى را براى دیگران; مثلا، وقتى مى شنود در فلان منطقه، سیلى یا زلزله اى رخ داده، و یا ماشینى به درّه سقوط کرده است، فکر نمى کند ممکن است همین حوادث براى او هم رخ دهد و گمان مى کند تافته جدا بافته اى است. از این رو، چنین وقایعى اثرى در او نمى گذارد و متحوّلش نمى گرداند. به همین علّت است که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: اى مردم! شما را چه شده، چرا این گونه در خواب غفلت فرو رفته اید؟ آیا گمان مى کنید که مرگ فقط براى همسایه است و این شتر، بر درِ خانه شما نمى خوابد؟ شاید به خودتان وعده مى دهید که به ما مهلت داده اند تا چند وقت دیگر زنده باشیم: «کَاَنَّ الْمَوْتَ فیها عَلى غَیْرِنا کُتِبَ».

همچنین خیال مى کنى که فقط دیگران باید حق را رعایت کنند و احکام خدا براى دیگران وضع شده است و تو از این قاعده مستثنا شده اى: «و کَاَنَّ الْحَقَّ عَلى غَیْرِنا وَجَبَ».

شبیه این کلام والا، در سخنان نورانى حضرت امیرالمؤمنین على(علیه السلام) نیز هست; روزى حضرت در مراسم تشییع جنازه مسلمانى، فردى را دید که قهقهه سر داده است، امام(علیه السلام) به او فرمود: براى چه مى خندى؟ خیال کرده اى که فقط او را به قبرستان مى برند و تو روزى به او ملحق نمى شوى؟

از جمله مشکلات انسان ها، حجابهایى است که جلو فهم و درک او را مى گیرند. و لذا حضرت مى فرماید: حجاب هاى خود خواهى، تعصّب بیجا، کبر، شهوت، حبّ و بغض غیر الهى و... را بردارید، تا انسان با کمک حجّت باطنى; یعنى عقل، بتواند خوب و بد را تشخیص دهد و وقتى فهمید، راه صحیح را در پیش گیرد.

باید باور کنیم که تمام آنچه براى دیگران واقع مى شود ممکن است براى ما نیز در آینده نزدیک رخ دهد. شاعر عرب مى گوید:

«بَیْنا یُرَى الاِْنْسانُ فیها مُخْبِراً حَتّى یُرى خَبَراً مِنَ الاَْخْبارِ؛ در آن هنگام که انسان از مرگ کسى خبر مى دهد، ناگهان مرگ خود او در صدر اخبار قرار مى گیرد».

مرگ پیر و جوان نمى شناسد، با کسى خویشاوندى ندارد و گاه و بیگاه به سراغ آدمى مى آید.

در تعبیرها دقّت کنید که چقدر حساب شده است: مگر قانون مرگ فقط براى دیگران است؟ چه کسى ضامن شده که تا لحظه اى دیگر زنده باشیم؟ اگر ضمانتى در کار نیست، پس چرا این همه، کارهاى خیر را به تأخیر مى اندازیم؟ توبه را به فردا و فرداها وامى گذاریم; آن قدر سستى مى کنیم که وقت مى گذرد و دیگر در آن هنگام، افسوس سودى نخواهد داشت.

اشتباه ما در این است که گمان مى کنیم مرده ها مسافرانى هستند که همین فردا، پس فردا باز مى گردند و فقط ما آنان را با دستان خود در خاک کرده ایم و ارثشان را مى خوریم و به گونه اى رفتار مى کنیم که گویا همیشه بعد از آنها زنده ایم; مثلا، در رفتار بعضى بنگرید که گاه با کمال تأسّف بر سر همین ارث چه وقایع زشت و دردناکى، به وجود مى آورند; زمانى در تهران به ما خبر دادند که دو برادر - در حدود ده، پانزده سال - بر سر تقسیم ارث با هم قهر کرده و به خانه یکدیگر نرفته اند.

باید به چنین انسان هایى گفت: آیا شما مطمئنّید که این میراث را مى خورید؟ یقیناً اگر منصفانه بیاندیشند جواب خواهند داد: نه، چون در زندگى، واقعیّت هایى وجود دارد که انسان از آن غافل است. از جمله این که; فاصله بین حیات و مرگ، بسیار اندک است و بسیارى از اوقات، انسان تعجّب مى کند که چرا این قدر فاصله کم است!

گاهى بعضى از افراد مى گویند: خدا به ما رحم کرد، نزدیک بود به درّه بیافتیم! و یا...، اینها همه درس هاى عبرت آموزى است که باید فرا گرفت و به کار بست. چرا که، چیزى نزدیکتر از مرگ به انسان نیست، و در عین حال، او این واعظ مهم را فراموش مى کند. بزرگترین واعظ براى تهذیب نفوس، مرگ است لذا، به ما سفارش کرده اند هر از چند گاهى به قبرستان بروید.

زیارت مردگان، تنها براى احترام گذاردن به آنان نیست; و این که باید مؤمن را - چه در حیات و چه در ممات - تجلیل کرد و آنان را از خیرات و نیکى هاى خود بهره مند ساخت و برایشان فاتحه خواند، بلکه این فاتحه و دیدار، بیش از آن که در مردگان مؤثّر افتد در زندگان تأثیر دارد; وقتى دستت را بر قبر مى گذارى، در مى یابى که بین تو و او، بیش از یک متر فاصله نیست. فردا ممکن است تو هم به او بپیوندى. وقتى انسان در این مسائل تامّل مى کند، با یاد مرگ، نفس خویش را ذلیل مى گرداند: «...وَ ذَلِّلْهُ بِذِکْرِ الْمَوْتِ...; با یاد مرگ آن را رام و خوارگردان.»، دیگر حجاب هاى غفلت، غرور و...، جلو چشم، گوش و دل او را نمى گیرد. مهم این است که پرده کنار برود.

در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) مى خوانیم «لَوْلا اَنَّ الشَّیاطینَ یَحُومُونَ عَلى قلوبِ بَنى آدَمَ، لَنَظَرُوا اِلى مَلَکُوتِ السَّمواتِ; اگر شیاطین گِرداگِرد قلب آدمیان را احاطه نکرده بودند، مى توانستند (چون ابراهیم) ملکوت آسمان ها را ببیند».

مانند همان نگاهی که خداوند به ابراهیم(علیه السلام) اعطا کرد. کرده و مى فرماید: «وَ کَذلِکَ نُرى اِبْرهیمَ مَلَکُوتَ السَّمواتِ وَ الاْرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنینَ; و این چنین ملکوت آسمان ها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم; (تا به آن استدلال کند) و از صاحبان یقین گردد



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سخنی از مولای متقیان علی (ع)
آیا وجود اختلاف در میان انسانها مخالف اصل عدالت است؟
مزاح،تنبلی و سستی
رحلت پیامبر اکرم
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| فهرست موضوعی یادداشت ها ||
نکته های اخلاقی[5] . نوشته های مناسبتی[3] . مسایل عقیدتی[2] .
|| مطالب بایگانی شده ||
معارف قرانی
نوشته های مناسبتی
نکته های اخلاقی
مسایی عقیدتی

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
عطر بهشتی
محمد صادق مالکی
سلام من یه عاشقم فقط به معشوقم یه حرفی میرنم: خمید قامت سیصد هوادارت خبر ز مرگشان آمد چرا نمی آیی اللهم عجل لولیک الفرج

|| لوگوی وبلاگ من ||
عطر بهشتی

|| لینک دوستان من ||
کوچ چکاوک

|| لوگوی دوستان من ||


|| اوقات شرعی ||


|| آهنگ وبلاگ من ||